محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)محمدطاهای ما(جوجه طلایی ما)، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

دردونه..یک عاشقانه آرام دگر

بدون شرح

سلام شازده کوچولوی ما چند تا عکس دیدم خیلی به دلم نشست من برداشتم از این عکس ها برات می نویسم یه امید روزی که تو هم بزرگ بشی و تو سن های مختلف ازت بپرسم نظرت در مرود این عکسا چیه و با اختلاف نظرت بفهمم داری بزرگ میشی و به امید روزیکه با قاطعیت بهم جواب بدی.........     واما این عکس...... با دیدنش اشکم امانم نمی ده و ناخداگاه نفس عمیق میکشمو...... به امیدروزیکه هیچ مادری از فرزندش جدانشه......... ...
26 اسفند 1392

الهی

الهی ... ! نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم ، نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی ... در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی ، پشت دیوار نشینم ، چو گدا بر سر راهی ... کس به غیر تو نخواهم ، چه بخواهی چه نخواهی ، باز کن در ، که جز این خانه مرا نیست پناهی ...
26 اسفند 1392

من و پسرم اومدیم برای همیشه

خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی که به رویم میبندی به اصرار نگشایم. . این پرنده مهاجر همیشه عاشق پرواز   حالا با بالی شکسته میخونه چه غمگین آواز    توی یک هجرت جمعی دست بیرحم صیاد  اونو از جفتش جدا کرد با تنهایی آشنا کرد  نجوای دو جفت عاشق روی شاخه های تنهاشعری عاشقانه بود صدای قشنگ بالش  تو فضای بی کرانه بهترین ترانه بود        حالا تنها حالا خسته  با دلی از غم شکسته    بی صدا تر از همیشه با خودش تنها نشسته  با صدای غم گرفتش شعر تنهایی میخونه  ...
26 اسفند 1392

اولین هدیه

دختریاپسر گلم عمه خاله راحله منو سوپرایز کرد              نشسته با یه عالمه دقت و ظرافت و حوصله یه تشک چی ناز رنگ رنگی برات دوخته من که خیلی خوشم اومد خیلی نازه حیفم میاد روش یه موقع جیش نکنی ها ...... اینم عکسش ... ... ...ببین .........     یه موقع فکرنکنی عروسکا برچسب اماده انا همه رو خودش دوخته انگری بردها هم خودش دوخته ...
26 اسفند 1392

طاهای عزیزم مامان یه نی نی تو دلش داره

سلام اما جدا نمی دونم این سلام به کی باشه به طاهای عزیزم یا به دوستای مجازیم یا به دل خودم که تو این وب جامونده . برای اولین بار توی زندگیم لحظه ایی پیش اومد که نفهمیدم بخندم یاگریه کنم شادباشم یا بخندم می دونم فقط یه جورایی تو وزنه دلم حس غم بیشتر بود شادی... خیلی خیلی گفتن این حرف برام سخته بگه مخصویا اینجا و به طاهای گلم که منتظرش بودم قبل از اینکه این پستو بزارم یه پست برای مهدی نوشتم و عاشقانه ازش خیلی خیلی ممنونم و یه عاشقانه مادرانه هم به پسر گلم طاهای عزیزم مامانی یه نی نی تو دلش داره انشالله یا زود زود خودت برگردی یا خواهرنازت هرکدوم باشید من و بابا شاد شاد میشیم خدایا شکرت   ...
26 اسفند 1392

الهی

الهی… نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدارا ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی پشت دیوار نشستم چو گدا بر سر راهی کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در که به غیر از این خانه مرا نیست. ...
26 اسفند 1392